دیه زن و ارث بری زن مساله عاطفی نیست

مساله عاطفی که جبران مادی ندارد. بلکه این حکم، حکم اقتصادی جامعه مسلمین است.

چرا زنان در ارث نصف مردان سهم میبرند؟

در کتاب معانی الاخبار از امام رضا علیه السلام در پاسخ به این سوال آمده:
"اینکه سهم زنان نصف سهم مردان است بخاطر آن است که زن هنگامی که ازدواج میکند چیزی میگیرد و مرد ناچار است چیزی بدهد، بعلاوه هزینه زندگی مردان بر دوش مردان است، در حالی که زن در برابر هزینه زندگی مرد و خودش مسئولیتی ندارد."

اگر دقت کنید مرد نسبت به زن مهریه که می پردازد، نفقه هم می پردازد، در ضمن اگر ارثی هم ببرد برای زن و بچه هایش خرج میکند، زن طلا میخرد و ... که اگر قرار باشد ارث کامل هم ببرند دیگر پول جامعه کلا در دست زنان است که غالبا انباشته میشود ... و جامعه اقتصادی مسلمین با مشکل کمبود نقدینگی و ... مواجه میشود و از توازن و تعادل خارج میگردد و پول در گردش کم میشود.


چرا دیه زن نصف دیه مرد است؟

نصف دیه تنها بخاطر جبران خسارتی است که از قصاص کردن مرد متوجه خانواده او میشود و چون قوانین اسلام مرد را رکن اقتصادی و نان آور میشناسد و برای زن در این زمینه وظیفه ای نیست.


بقره ﴿ 178 ﴾:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَي الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَي‏ بِالْأُنْثَي‏ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‏ءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذلِکَ تَخْفِيفٌ مِن رَبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَي‏ بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ
بقره ﴿ 179 ﴾:
وَلَکُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُوْلِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

اى کسانى که ایمان آورده اید،
در باره کشتگان،
بر شما [حق] قصاص مقرر شده:
آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن.
و هر کس که از جانب برادر [دینى] اش [یعنى ولى مقتول]،
چیزى [از حق قصاص] به او گذشت شود،
[باید از گذشت ولى مقتول] به طور پسندیده پیروى کند،
و با [رعایت] احسان، [خونبها را] به او بپردازد.
این [حکم] تخفیف و رحمتى از پروردگار شماست،
پس هر کس، بعد از آن از اندازه درگذرد، وى را عذابى دردناک است.
و اى خردمندان،
شما را در قصاص زندگانى است،
باشد که به تقوا گرایید.


کتاب زن در آیینه جمال و جلال (آیة الله جوادی آملی):
با این آیه، عموم یا اطلاق آیه قبلی تخصیص یا تقیید می‏پذیرد، یعنی زن در قبال زن قصاص می‏شود نه مرد، و حکم دیه در اسلام با تفاوت بین زن و مرد تعیین می‏گردد. گرچه از جهت ارزش‏های معنوی ممکن است زنی بیش از مرد نزد خدا مقرب باشد بنابراین تساوی دیه عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالم می‏کاهد و نه بر مقام جاهل می‏افزاید. ونیز تفاوت دیه مرد و زن نه بر منزلت مرد می‏افزاید ونه از مقام زن می‏کاهد، زیرا برخی از تفاوت‏های مادی و مالی هیچگونه ارتباطی به مقام‏های معنوی ندارد.



نساء (11):
يُوصِيکُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِکُم لِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِن کُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَ وَإِن کَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِن کَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَمْ يَکُن لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن کَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِيماً حَکِيماً

خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى کند:
سهم پسر، چون سهم دو دختر است.
و اگر [همه ورثه،] دختر [و] از دو تن بیشتر باشند،
سهم آنان دو سوم ماترک است،
و اگر [دخترى که ارث مى برد] یکى باشد،
نیمى از میراث از آن اوست،
و براى هر یک از پدر و مادر وى [متوفى] یک ششم از ماترک [مقرر شده] است،
این در صورتى است که [متوفى] فرزندى داشته باشد.
ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند،
براى مادرش یک سوم است [و بقیه را پدر مى برد]،
و اگر او برادرانى داشته باشد،
مادرش یک ششم مى برد،
[البته همه اینها] پس از انجام وصیتى است که او بدان سفارش کرده یا دینى [که باید استثنا شود.]
شما نمى دانید پدران و فرزندانتان کدام یک براى شما سودمندترند
[.این]فرضى است از جانب خدا،
زیرا خداوند داناى حکیم است.



نساء (12):
وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ إِن لَم يَکُن لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِن کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِن لَمْ يَکُن لَکُمْ وَلَدٌ فَإِن کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الُّثمُنُ مِمَّا تَرَکْتُم مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِن کَانَ رَجُلٌ يُورَثُ کَلاَلَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن کَانُوا أَکْثَرَ مِن ذلِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فِيْ الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَي‏ بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ

و نیمى از میراث همسرانتان از آن شما [شوهران] است اگر آنان فرزندى نداشته باشند،
و اگر فرزندى داشته باشند یک چهارم ماترک آنان از آن شماست،
[البته] پس از انجام وصیتى که بدان سفارش کرده اند یا دینى [که باید استثنا شود]،
و یک چهارم از میراث شما براى آنان است اگر شما فرزندى نداشته باشید،
و اگر فرزندى داشته باشید،
یک هشتم براى میراث شما از ایشان خواهد بود،
[البته] پس از انجام وصیتى که بدان سفارش کرده اید یا دینى [که باید استثنا شود]،
و اگر مرد یا زنى که از او ارث مى برند کلاله [بى فرزند و بى پدر و مادر] باشد و براى او برادر یا خواهرى باشد،
پس براى هر یک از آن دو، یک ششم [ماترک] است،
و اگر آنان بیش از این باشند در یک سوم [ماترک] مشارکت دارند،
[البته] پس از انجام وصیتى که بدان سفارش شده یا دینى که [باید استثنا شود، به شرط آنکه از این طریق] زیانى [به ورثه] نرساند.
این است سفارش خدا
و خداست که داناى بردبار است.



نساء ﴿ 176 ﴾:
يَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيکُمْ فِي الْکَلاَلَةِ إِنِ امْرُوا هَلَکَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِن لَمْ يَکُن لَهَا وَلَدٌ فَإِن کَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَ وَإِن کَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَنِسَاءً فَلِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَکُمْ أَن تَضِلُّوا وَاللّهُ بِکُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ

از تو [در باره کلاله] فتوا مى طلبند، بگو:
خدا در باره کلاله فتوا مى دهد:

اگر مردى بمیرد و فرزندى نداشته باشد،
و خواهرى داشته باشد،
نصف میراث از آن اوست.
و آن [مرد نیز] از او ارث مى برد،

اگر براى او [خواهر] فرزندى نباشد.
پس اگر [ورثه فقط] دو خواهر باشند،
دو سوم میراث براى آن دو است،
و اگر [چند] خواهر و برادرند،
پس نصیب مرد، مانند نصیب دو زن است.
خدا براى شما توضیح مى دهد تا مبادا گمراه شوید،
و خداوند به هر چیزى داناست.






نساء ﴿ 4 ﴾:
وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَيْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً

و مهر زنان را به عنوان هدیه اى
از روى طیب خاطر به ایشان بدهید،
و اگر به میل خودشان چیزى از آن را به شما واگذاشتند،
آن را حلال و گوارا بخورید.





کتاب زن در آیینه جمال و جلال (آیة الله جوادی آملی):

در حدیثی که ابو هاشم جعفری نقل کرده است می‏گوید: شخصی از حضرت امام عسکری... پرسید:
«ما بال المراة المسکینة الضعیفة تاخذ سهما واحدا ویاخذ الرجل القوی سهمین؟ قال...: لان المراة لیس علیها جهاد ولانفقة ولا علیها معقلة انما ذلک علی الرجال‏»


چرا زن بیچاره ضعیف باید یک سهم داشته باشد ومرد توانا دو برابر بگیرد؟
حضرت در پاسخ فرمود:
چون هزینه سنگینی حضور در جبهه‏های جهاد و نفقه‏های خانواده وتاوان مالی اقوام - مثل پرداخت دیه مقتولی که توسط یکی از اقوام به قتل رسیده فقط.

اما آنچه که به تعلیم و تربیت مربوط است زن و مرد در آن مقام مورد خطاب مشترک، قرار گرفته‏اند.


بنابراین چون مردها در مسائل اقتصادی معمولا بیشتر از زنها بازدهی اقتصادی دارند وبیشترین هزینه زندگی هم بر دوش آنها است دیه آنها نیز بیشتر است و این بدان معنا نیست که در اسلام مرد ارزشمندتر از زن باشد زیرا اصل دیه مربوط به ارزیابی روح نیست ونباید در مسائل انسان شناسی و عظمت زن و مرد این عنوان مورد نقد و نقض قرار گیرد.

«ما کان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضی الله ورسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم‏» (احزاب،36)
وهیچ مرد و زن مؤمنی را نیامده است که چون خدا و پیامبرش، حکمی کرد و از طرف خدای سبحان دستوری را ابلاغ کرد، هیچ مرد با ایمان، و هیچ زن با ایمان، حق تصمیم‏گیری مخالف در برابر قضا و داوری خدا و پیامبر را ندارد. نه تنها در مسائل تشریعی ، بلکه در مسائل حکومتی نیز آنجا که سخن از قضا و حکم است، خواه قضای باب قضاوت، خواه قضای حکومت، مرد مؤمن و زن مؤمنه حق اعتراض ندارند.



***

در حاشیه:


در اسلام گواهی دو زن برابر گواهی یک مرد است. (282 بقره)

ولی بطور مثال در توبه مرتد فطری (برگشت از اسلام) توبه زن سریع پذیرفته میشود ولی توبه مرد به این راحتی نیست مخصوصا اگر پدر و مادرش هم مسلمان باشد.
احکام سه گانه که مانند مباح بودن خونش و تقسیم اموالش بین وراث و جدایی همسرش از او اجرا میشود و توبه او در ظاهر پذیرفته نیست و اگر واقعا پشیمان گردد در پیشگاه خداوند پذیرفته خواهد شد ولی احکام اجرا میشود.
حکم مرتد فطری یک حکم سیاسی است و بخاطر به هرج ومرج کشیده نشدن جامعه اسلامی صادر شده است و در اینجا هم حکم زن تخفیف دارد. (تفسیر نمونه 426/1)

هیچ نظری موجود نیست: