ما چون سواد نداریم فكر می‏كنیم

عجب از مردم نادانی که کثرت اطلاعات انباشته در ذهن را با عقل و تفکر اشتباه میگیرند !

در خدمت و خیانت روشنفکران / جلال آل احمد


***

و ما اوتیتُم مِنَ العِلم اِلّا قَلیلاً 
و به شما از دانش، جز اندکی داده نشده است

سوره اسراء، آیه 85


***

می‏گویند یك وقت یك خارجی آمده بود كرج، با یك دهاتی روبرو شد. 
این دهاتی‏ خیلی جواب‌های نغز و پخته‏ای به او می‏داد. 
هر سؤالی كه می‏كرد خیلی عالی‏ جواب می‏داد. 
بعد او گفت كه تو اینها را از كجا می‏دانی؟ 
گفت: 
«ما چون سواد نداریم فكر می‏كنیم».

تعلیم و تربیت در اسلام / شهید مطهری

امام کاظم: درک تو از فرج غير درک ماست

يكي از اصحاب امام كاظم عليه السلام خدمت حضرت آمد و به ايشان گفت:
"اين فرجي كه شما و ما منتظرش هستيم چه زمانی است؟
و كي باشد كه فرج برسد يك مقداري مشكلات كم بشود.
اين فشارها و سختي‌ها كم شود.
چون
هرچه باشماست همه‌اش زندان،‌ مصيبت، تبعيد و چوب و... است.
كي باشد فرج شما برسد تا ما هم از قبل شما به فرجي برسيم و راحت شويم."

امام كاظم عليه السلام فرمودند:
"درك تو از فرج غير از درک ما از فرج است.
آنچه تو منتظرش هستي آن فرج شماست، فرج ما نيست.
آن فرجي كه ما منتظرش هستيم تشكيل حكومت است و آن،‌
اول مصيبت براي ما و براي ياران ماست نه اول گشايش و راحتي ما."


***

همانطور که امام حسین (ع) فرمود:
انما خرجت لطلب الاصلاح فى امت جدى
من برای اصلاح امت جدم قیام کردم

حضرت حجت (عج) هم اصلاح فرهنگی مردم را میخواهند انجام دهند
واقعا چرا بقول امام باقر علیه السلام
روز ظهور امام مهدی علیه السلام مقارن با روز عاشورا است.
واقعا چرا بقول امام صادق علیه السلام
کل یوم عاشورا کل یوم کربلا

امام علی (ع)
در توصیف سیره حکومتی امام مهدی علیه السلام می‏فرمایند:
او به مردم نشان خواهد داد که چگونه می‏توان به سیره نیکوی عدالت رفتار کرد.

در این باره، امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغه‌می فرماید:
حضرت مهدی خواسته ها را تابع هدایت وحی‌می کند،
هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس‌های خویش قرار داده اند.
نهج البلاغه، خطبه 138

قران کریم - روم 5:
یحیی الارض بعد موتها
یعنی خداوند زمین را بعد از مردن زنده می گرداند.

امام کاظم علیه السلام در مورد این آیه چنین می فرمایند:
"این زنده کردن به این نیست که با باران زمین را زنده کند
بلکه
خداوند مردانی را (حضرت مهدی ویاران او) برمی انگیزد تا
اصول عدالت
را زنده کنند
پس زمین در پرتو عدل زنده می شود و
اجرای عدل و حدود الهی در زمین
مفید تر از
چهل روز بارندگی می باشد."
(مکیال المکارم - ج 1 - ص 81)

اگر عدالتی بخواهی برقرار کنی باید توقع ها را ابتدا درست کنی
وگرنه به آدمها هر چقدر بدهند میگویند کم است،
آنقدر حریص است که میگوید،
حق وی هنوز ادا نشده است!

یک فیلسوف فرانسوی میگوید:
آدمها معتقدند؛
در مورد آنها بی عدالتی شده است،
اما در یک مورد استثنا، همه معتقدند که؛
خداوند عدالت را کاملا رعایت کرده،
و آن این است که؛
خودشان عقل کلند!

***
تا زمینه را درست نکنی
آب به جویش برنخواهد گشت
هرچقدر هم تلاش کنی
***

امام علی (ع) نسبت به مردم میگوید:
"شترهاى سرکشى که زمامشان در دست ما نبوده، رام نیستند، بد شترهایى هستند. "
***
دست آخر هم بخاطر عدالت علی او را کشتند.
***
قرار نیست همه کارها از طریق غیرطبیعی انجام شوند.
بدین روی در روایات، بر قدرت شمشیر حضرت مهدی علیه السلام اصرار شده.
***
امام صادق عليه السلام میفرمایند:
"اين امر ( قيام حضرت قائم عليه السلام ) واقع نخواهد شد تا آنكه
هر صنف وگروهى از مردم به حكومت برسند تا
نگويند:
اگر ما به حكومت مى رسيديم به عدالت رفتار مى كرديم،

آنزمان است كه قائم ( عليه السلام ) به حق و عدالت قيام خواهد فرمود."
(البحار : ج 52 ص 244 ب 25 ح 119 - النعماني : ص 274 ب 14 ح 53)

دست آخر هم باید برگردند به حکومت علی (ع).

آلبرت انیشتين:
دو چيز انتها ندارد؛
حماقت انسانها و پهنه‌‌ كهكشان ها
كه البته،
در مورد كهكشانها مطمئن نيستم!


 


تا زماني كه سرباز هست افسر به ميدان نمي‌رود

تفکر فاطمی؛

از مرحوم نواب پرسيدند چرا كارهايي كه تو مي‌كني آيت الله العظمي بروجردي نمي‌كند؟
ايشان مي‌فرمايد:
براي اينكه من سرباز اسلام هستم و آقاي بروجردي افسر هستند و تا زماني كه سرباز هست افسر به ميدان نمي‌رود.

بیشتر

فاسق کیست؟

سوره حجرات آیه 6:
 اى كسانیكه ايمان آورده‏ ايد!
اگر فاسقى براى شما خبرى مهم آورد تحقيق كنيد،
مبادا (از روى زودباورى و شتاب‏زدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به قومى آسيب رسانيد،
سپس از كرده خود پشيمان شويد.

فسق در لغت به معناى خارج شدن است
و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقيم گفته می ‏شود.
اين كلمه در برابر عدالت به كار میرود و
فاسق به كسى گويند كه مرتكب گناه كبيره‏ اى شود
و توبه نكند.

افراد چند چهره و منافق، فاسقند؛
انّ المنافقين همُ الفاسقون
توبه، 67

چه گناه کبیره ای مرتکب شده اند؟
الفتنه اشد من القتل
بقره، 191

________________________________________________

امام صادق (ع):
هنگامی که فاسق تظاهر به فسق کند نه احترامی دارد و نه غیبتی.

امام رضا (ع):
کسی که چادر حیا را از سر بر‌گیرد غیبت ندارد.

امام علی (ع):
شخص فاسق و تبه‏كار غيبت ندارد.

________________________________________________

سوره نساء آیه 148:
خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود، بدى هاى ديگران را اظهار كند،
مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد.
خداوند شنوا و دانا است.

________________________________________________

امام خمینی (ره):
منافق دعوت به اتحاد مي‌كند اما خودش دنبال آن نيست
اما آنهايي كه الان ما مبتلا به آنها هستيم كه مردانه نمي آيند به ميدان بگويند كه آقا ما اسلام را نمي‌خواهيم.
مردانه نمي آيند به ميدان و بگويند كه اسلام براي سابق بوده،
حالاديگر به درد نمي خورد!
با اينها بايد ما چه بكنيم ؟ ...
حل مسئله منافقين از اعظم مشكلاتي است كه براي ملت ما و براي اسلام از اول بوده است.
(صحيفه امام ج12 ص235)
(صحيفه امام ج13ص402)

بالاخره جبر است یا اختیار؟

درفیلم ملاصدرا
دو نوجوان از ملاصدرا سوالی میپرسند
یکی میگوید:
من معتقد به جبرم و برادرم معتقد به اختیار است

کدام درست میگوییم؟
ملاصدرا میگوید
پای راستتان را بالا بگیرید و بایستید
بعد از چند دقیقه میگوید
حالا پای چپتان را بالا بگیرید و بایستید ...

***

طبق نظر امامان شیعه
شیعیان به حد وسط اعتقاد دارند؛ 
بنابه قول ائمه معصومین من جمله امام علی (ع) و امام صادق (ع)
ما قائل به میانه جبر و اختیاریم (لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین)
و بقول همان معصومین (امام رضا ع)
اگر کسی به جبر الهی اعتقاد داشت کافر است چون به خدا ظلم بسته است و
اگر کسی به اختیار بشر اعتقاد داشت مشرک است چون برای خدا شریک قرار داده است ...
و بقول علما پیدا کردن این میانه هم کار بسیار سختی است ...

(به گمان بنده اصلا بشر آمده تا این نسبت را پیدا کند !)

امام رضا (ع):
«لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین»
یعنی جبر نیست و تفویض نیست (و هیچ كدام از این دو مذهب صحیح نیستند و هر دو باطل هستند)
بلكه مذهب حق، امری است میان جبر و تفویض.
سؤال‌كنندگان گفتند:
ای امام آن امری كه میان جبر و تفویض است كدام است؟
امام فرمود:
جبر كفر است، زیرا جبر آن است كه گویند بنده مطلقاً اختیار ندارد؛
و تفویض شرك است، زیرا تفویض آن است كه گویند بنده همه‌گونه اختیار دارد و
خدا در كار او اصلاً دخل و تصرّف نمی‌كند؛
و امر بین آن دو، آن است كه به آنچه خداوند متعال امر كرده است قیام كند و از آنچه نهی فرموده است بازایستد.


قرآن کریم:
و جعلناكم امة وسطا
و شما را امتی میانه قرار دادیم

پس جبر ظلم‌ است‌، تفويض‌ شرك‌ است‌؛
بسياري‌ از خواص، از ترس‌ جبر، در دام‌ تفويض‌ افتاده‌اند.
فهميدن‌ امر بين‌ الامرين‌ از اسرار و غوامض‌ مسائل‌ توحيد است‌.
حل معنای بين‌ الامرين‌، فقط‌ منوط‌ به‌ مذهب‌ عرفاء است‌.

انفال 8:
اگر از خدا پروا دارید، برای شما (نیروی) تشخیص (حق از باطل) قرار میدهد.

امام کاظم (ع):
كسى كه عقلش خدائى (و فهمش ‍ از ناحيه او مهار) نشده باشد،
قلب او بر هيچ معرفتى منعقد نشده، و ثابت نمى گردد،
و آن چيزى كه معرفت بدان يافته حقيقتش را دريافت نكرده ، و نمى بيند ...

احزاب 4:
خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافریده.

امام علی علیه السلام میفرمایند:
علم نه در آسمان است که بر شما فرود آید و نه در زمین است تا برای شما بالا آید،
بلکه در قلبهای شما آفریده شده است؛
به اخلاق روحانیان متخلق گردید تا برای شما آشکار شود.
علامه حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، نکته 788

گفته اند:
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلکِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلکِنَّ اللّهَ رَمَي‏ وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاَءً حَسَناً إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
... بدین وسیله مومنان را به آزمایشى نیکو، بیازماید ...

میگوید:
فکر میکنید شما این کارها را میکنید ...
گذاشتیم ببینیم شما چه می کنید.

(وگرنه کسی که ادعایی ندارد و عاقل است چه آزمایشی!)

یوسف 106:
و بیشتر آنها که مدعى ایمان به خدا هستند، مشرکند.

پیامبر اکرم (ص):
اللهم انی اعوذ بک من الشرک الخفی
خداوندا من حتما از شرک خفی به تو پناه میبرم.

(این یک مرتبه شرک است، البته نه شرک شرعی.)


***

بله شیعه در مساله جبر و تفویض جانب اعتدال است و
می بینید که مشکلی هم برایش پیش نمی آید و همه چیز منطقی است.

علامه طباطبایی:
اسلام دینی است که به نص کتاب و سنت بر اساس فطرت استوار است. (...و از دور هر کس ببیند این را میفهمد.)
(کتاب شیعه در اسلام - بخش امام شناسی - ص 245)

شهيد مطهري:
قرآن می‏خواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطری‏اش‏ روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد.
تا انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد [ تعلیمات‏ انبیاء برای او ] فایده ندارد،
یعنی تعلیمات انبیاء برای اشخاص مسخ‏ شده و انسانیت را از دست داده، مفید نیست.

فطري يعني عقل انسان بالفطره آن را مي‏پذيرد و براي پذيرفتنش نياز به تعليم و تعلم و مدرسه نيست ...
...معمولا در مورد حیوانات " فطرت " نمی‏گویند... (فطرت و غریزه فرق دارند.)

مسأله توحید در قرآن امری است‏ فطری.
(کتاب فطرت)

أَلَيْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ / آیا خدا کفایت کننده بنده اش نیست؟! / زمر 36

چرا هست، اما ...

امام خمینی ره:
اي كاش اين نفس سركش، آرام شود
و اي كاش كه ما از خواب برخيزيم و در اول منزل كه يقظه است وارد شويم،
واي كاش كه او - جل وعلا- با عنايات خفيه خود از ما دستگيري فرمايد و به خود و جمال جميلش رهنمود فرمايد؛
و اي كاش كه اين اسب سركش چموش نفس، آرام شود و از كرسي انكار فرود آيد؛
و اي كاش اين محموله سنگين را زمين مي گذاشتيم و سبك بارتر روبه سوي او مي كرديم؛
و اي كاش كه چون پروانه در شمع جمال او مي سوختيم و دم در نمي آورديم؛
و اي كاش كه يك گام به قدم فطرت بر مي داشتيم و اين قدر پاي به فرق فطرت نمي گذاشتيم
و اي كاش هاي بسيار ديگر كه من در پيري و در آستان مرگ از آنها ياد مي كنم و دسترسي به جايي ندارم.

صحيفه امام،ج16 ص 220


روم 30:
پس روى خود را با گرایش تمام به حق،
به سوى این دین کن،
با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است.
آفرینش خداى تغییرپذیر نیست.
این است همان دین پایدار،
ولى بیشتر مردم نمى دانند.


______________________________________

در حاشیه:

حضرت امام باقر علیه السلام:
(والانکار هو الکفر) و انکار همانا کفر است
(بصائرالدرجات ص 24، حدیث 16)

امام خميني ره:
انکار چيزيکه عقلت نميرسد کفر است!
همانطور که اثبات یک چیزی محتاج برهان است،
اگر گفتیم: "نه" آنهم برهان میخواهد. یک وقت میگویی: "نمیدانم"، یک وقت انکار میکنی. قلوبی هست که اینها جحود دارند.

این قلب، قلب انکاری یک قلبی است که دیگر از ورود حقایق و ورود انوار بکلی محروم است؛
از این جهت آن را که نمیداند میگوید: "نیست".
نمیگوید: "نمیدانم" میگوید: "نیست".
آنرا که اهل معرفت میگویند، میگوید: "اصلا اینها می بافند"...
خودش محروم است، از این جهت آنرا که آنها میگویند، میگوید: "می بافند".
....
این یک مرتبه کفراست،
البته نه کفر شرعی،
یک مرتبه کفر این است که انسان چیزی را که پیش او مجهول استانکار بکند.
همه مصیبتهای بشر هم از این است که واقعیات را [که] نمیتواند ادراک کند، جحود میکند؛


(از کتاب تفسیر عرفانی سوره حمد امام خمینی (ره))


حق چیست و با کیست؟

تعریف:
حق چیزی است که نقصان نداشته باشد؛
پس منطقا،
انسان شک و تجربه نمی تواند مظهر حق باشد.

صاحب حق فقط خداست و
غیر از او کسی حقی ندارد،
چون او خالق هر کس و هر چیز است؛

سوره کهف آیه 29:
و بگو:
حق از پروردگارتان رسيده است، 
پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند.

اگر حق اصلی و ذاتی را در نظر بگیریم، بنده هیچ حقی ندارد.
چون بنده وجودش را از خدا گرفته است.
البته خداوند به بنده حقوقی را عطا فرموده و او را صاحب حق کرده است. (نهج‌البلاغه، خ216)
حق خداوند در این صورت «حق واقعی» خواهد بود و حق انسان «حق اعتباری و مجازی» است.
چون شارع یعنی خداوند آن را اعتبار کرده است.
مثلاً مالکیت حقیقی از آن خداوند و مالکیت اعتباری آن برای انسان است.
دامنه این حقوق، حیوانات، جمادات و مخلوقات دیگر را هم شامل می‌شود.

در حق‌ الناس، یک حق‌ الله نهفته است و آن به خاطر مجازی بودن حق ‌الناس است.
چون خداوند آن را برای انسان اعتبار کرده است.
به این ترتیب
شارع می تواند حق اعتباری را ساقط کند،
پس معیار حق هم نمیتواند انسان باشد و
معیار خود خداست.


***

در حاشیه:

بقول شخصی؛
حضرت نوح (ع) طبق قرآن كريم950 سال پيغمبري كرد،
اما تعداد كساني كه ايمان آورده بودند، همه در يك كشتي سوار شده بودند
پس اينطور نيست كه ما فكر كنيم دعوت پيامبران منتشر شد، همه مسلمان مي‌شوند
و اگر شوند، همه مردم آنطور كه بايد مانند سلمان فارسي نمي‌شوند،
پس اگر اشكالاتي حتی در حكومت بوده به معناي نفي حكومت نيست،
بلکه اشکال از انسانها و توهمات اعتباریشان است ...


***

روش تشخیص حق؛

سوره انفال آیه 8:
اگر از خدا پروا دارید، برای شما (نیروی) تشخیص (حق از باطل) قرار میدهد.

سوره زمر آیه 36:
آیا خدا کفایت کننده بنده اش نیست؟!


کافی است،
به شرطی که خودخواهی و توهم را کنار بگذارد.


امام علی علیه السلام میفرمایند:
علم نه در آسمان است که بر شما فرود آید و نه در زمین است تا برای شما بالا آید،
بلکه در قلبهای شما آفریده شده است؛
به اخلاق روحانیان متخلق گردید تا برای شما آشکار شود.
علامه حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، نکته 788


***

مانع تشخیص حق؛

حب الدنیا (حب النفس) راس کل خطیئه.
علاقه به دنیا (نفس) ریشه همه اشتباهات است.
الکافی 2/131
الکافی 2/513

***

در حاشیه:

در سخنی امام علی(ع) به معیار حق اشاره می کنند و می فرمایند:
اشخاص و چهره ها نباید ملاک شناخت حق باشند
بلکه اشخاص و جریان ها را باید با ملاک حق مورد سنجش قرار داد.
به خاطر آن که اشخاص مصادیق حق اند و مصداق ها در معرض دگرگونی اند.
در حکمت ۲۶۲ نهج البلاغه آمده است:
شخصی به نام «حارث بن حوت» نزد امیرمومنان آمد و
با توجه به فضای حاکم بر جامعه به حضرت عرض کرد:
ای امیرمومنان آیا انتظار دارید که من اصحاب جمل را گمراه و بر ضد اسلام بدانم و شما را بر حق بشناسم؟!
من هرگز نمی توانم چنین نظری داشته باشم که برپاکنندگان جنگ جمل را با آن سوابق و موقعیت هایی که در تاریخ اسلام داشته اند،
دچار گمراهی و ضلالت بدانم و باطل به حساب آورم.
امام(ع) در پاسخ فرمودند:
«یا حارث انک نظرت تحتک ولم تنظر فوقک فحرت»
ای حارث تو فردی کوتاه بین هستی تو نگاهت به پایین است.
فکر و اندیشه سیاسی و تحلیل تو شعاع محدودی دارد در نتیجه به خاطر این کوتاه بینی و فقدان تحلیل دچار حیرت شده ای.
سر حیرت زدگی تو در این باره که مگر ممکن است شخصیت هایی هم چون طلحه و زبیر که از مجاهدان صدر اسلام بودند و در کنار پیامبر(ص) شمشیر زدند، گمراه شوند و در خط باطل حرکت کنند؟!،
این است که تو یک معیار غلطی را در دفاع از حق برگزیده ای.
«انک لن تعرف الحق فتعرف اهله.»
تو حق را نشناخته ای که اهل حق را با معیار حق بشناسی و باطل را هم نشناختی تا اهل آن را بشناسی
«اعرف الحق تعرف اهله،»
حق را بشناس تا اهلش را بشناسی و باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسی.
...

شهيد مطهري:
قرآن می‏خواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطری‏اش‏ روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد.
تا انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد [ تعلیمات‏ انبیاء برای او ] فایده ندارد،
یعنی تعلیمات انبیاء برای اشخاص مسخ‏ شده و انسانیت را از دست داده، مفید نیست ...
فطري يعني عقل انسان بالفطره آن را مي‏پذيرد و براي پذيرفتنش نياز به تعليم و تعلم و مدرسه نيست ...
...معمولا در مورد حیوانات " فطرت " نمی‏گویند... (فطرت و غریزه فرق دارند) ...
مسأله توحید در قرآن امری است‏ فطری.
(کتاب فطرت)

***

در ادامه:

پس حق انسان به حسب اعتباری بودن نسبی است نه مطلق !
و حالا برای این نسبت ها باید متری، معیاری یا مدلی مشخص کرد
تا در میان این نسبت ها دچار خطا نشد
وگرنه با اعتباریات ره به ترکستان است
و با نقایص نمیتوان به مطلق رسید
چون اشرافی نیست:

سوره احزاب آیه 21:
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ
قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نیکوست

سوره ممتحنه آیه 4:
قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ
قطعا براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى که با اویند سرمشقى نیکوست


و برای اینکه این مدل، جای اعتراضی نداشته باشد:


سوره کهف آیه 110 و سوره فصلت آیه 6:
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ
يُوحَي‏ إِلَي
أَنَّمَا إِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ
بگو: من هم مثل شما بشرى هستم
و[لى] به من وحى مى شود
که خداى شما خدایى یگانه است

سوره ابراهیم آیه 11:
پیامبرانشان به آنان گفتند:
ما جز بشرى مثل شما نیستیم ...

و برای اینکه این مدل، ضمانت اجرایی داشته باشد:

سوره احزاب آیه 6:
النبی اولی بالمومنین من انفسهم.
پیامبر از خود مومنان به آنان سزاوارتر است.

یعنی از خودشان بخودشان ولایت بیشتری دارد.
پس خداوند حق اعتباری انسانها را پایین تر از ولی ای که خودش قرار داده، اعلام میکند.

امام باقر (ع) میفرماید
این آیه بالا درباره حکومت و ولایت است.

همان پلیسی که میگوید
در چراغ قرمز حق حرکت ندارید
برای مواقع اضطراری قانونی هم گذاشته است که فرمان پلیس بر چراغ مقدم است ...
وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود ! ...

سورره مائده آیه 67:
اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن، و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى.

پیامبر (ص) در خطبه غدیر:
هر که من مولای اویم، علی مولای اوست ...

پس دقت داشته باشیم که
امام خلیفه خداست نه وکیل مردم.

پس اگر امام رضا (ع) در جایی برای اثبات دروغگو بودن شخصی میفرمایند:
به داخل تنور روشن برو ...

نکته این نیست که آن شخص حقی دارد که برود یا نرود
چون طبق
... اولی بانفسهم،
امام در حق جان او هم بر خود او اولویت دارد،
پس نخواهد هم باید برود.
ولی نکته این است که با اعتقاد برود
و گرنه بر رفتن یا نرفتن هم حقی ندارد.
مهم اعتقاد است ...


***

واما بعد:

در خیاطی
خیاط ماهر بر اساس کسب مهارت و تجربه به اجتهاد میرسد و
بقول معروف با چشم بسته اقدام به برش پارچه میکند ولی
برای سایرین الگو نیاز است،
کما اینکه خود خیاط هم هر از چند گاه برای رفع شک و شبهه به الگو نیاز پیدا می کند.

طبق آموزه های قرآنی و روایی
در فتنه ها و اختلافها داوری رهبر جامعه اسلامی حجت است و
نظر او فصل الخطاب به شمار می رود و
همین امر خود یکی از دلایل ضرورت وجود رهبری صالح در جامعه است، 
و گرنه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و
هر حکمی را بدهی، بالاخره طرفی به زعم خود! شکایت خواهد کرد ...


***

در کل ما نیاز به حجتی داریم و
در زمانی که حجت قطع به یقین ندرایم
طبیعتا به حجت تقریب به یقین دامن میزینم.

پیامبر اکرم (ص):
الفقها امنا الرسل،
ما لم يدخلوا فى الدنيا
فقها امینهای رسولند
تا زمانی که به دنیا طلبی نپرداخته اند.
اصول كافى ، ج 1، ص 46، ح 5

فقیهى كه در پی دنیا باشد، بخاطر منافع خود، مرد رهبرى نخواهد بود
وگرنه، عرض خود مى برد و زحمت امت روا مى دارد،
زيرا عدالت وی، به دلیل منفعت و مصلحت خودش خدشه دار میشود.

دقت داشته باشید:
حاكم، قانون خداست نه شخص فقیه؛
فقیه نقش پلیس را دارد و
پلیس هم همانگونه که گفته شد
میتواند چراغ قرمز را بنا به مصالحی ملغی کند.
و پلیسی که اهل رشوه باشد
حکم او مطاع نیست،
چون حکم او حکم منفعت خود است نه مصلحت عمومی.


امام صادق (ع):
من فقیه را بر شما حاکم قرار داده ام

و عرف احکامنا ... فليرضوا به حکما. فاني قد جعلته عليکم حاکما ...
در جواب شخصي که مي پرسد در قرآن آمده که در مسائل و دعاوي به طاغوت و قدرت حاکمه ناروا مراجعه نکنيم پس به که مراجعه کنيم فرمودند:
بايد نگاه کنند ببينند از شما چه کسي است که حديث ما را روايت کرده ، و در حلال و حرام ما مطالعه نموده، ( ... و نظر حلالنا وحرامنا ... ) و صاحبنظر شده و احکام و قوانين ما را شناخته است ...
بايستي اورا به عنوان قاضي و داور بپذيرند زيرا که من او را بر شما حاکم قرار داده ام.
اصول کافي ج 1، فضل العلم، وسائل الشيعه، ...


امام مهدی (عج):
در حوادث و پيشامدها به راويان حديث ما رجوع کنيد،
زيرا آنان حجت من بر شمايند،
و من حجت خدا بر شمايم.


***


مومنون 70:
بلکه پیغمبر از طرف پروردگار براى آنها حق را آورد
ولى اکثر آنها از پذیرفتن حق ناراضی هستند.
زخرف 78:
قطعا حقیقت را برایتان آوردیم،
ولیکن اکثر شما از پذیرفتن حق ناراضی هستید.
یونس 36:
و اکثریت آنها مگر از گمان و خیال پیروى نمى کنند.