حديثي ازامام صادق عليه‌السلا‌م درتعمير قبوراولياء

امام صادق عليه‌السلا‌م فرمود:
پدرم از پدرش و او از حسين بن علي و او از علي بن ابي طالب عليهم‌السلا‌م نقل كرد كه پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله فرمود:
اي علي! تو را در سرزمين عراق مي‌كشند و در آنجا به خاك سپرده مي‌شوي،
علي عليه‌السلا‌م مي‌گويد:
به پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله عرض كردم:
كساني كه قبرهاي ما را زيارت كنند و در آبادي آن بكوشند و پيوسته به آن‌جا رفت و آمد نمايند، چه پاداشي دارند؟
پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله فرمود:
اي ابالحسن! خدا مرقد تو و مرقد فرزندان تو را بخشي از سرزمين بهشت و قسمتي از خاك آن قرار داده است، و خدا دل‌هاي انسان‌هاي بزرگوار و برگزيده از بندگان خود را به شما علا‌قه‌مند ساخته است. آنان اذيت و آزار را در راه شما پذيرا مي‌شوند، قبور شما را آباد مي‌كنند و آن هم براي تقرب به خدا و اظهار دوستي به پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله.

***

اصحاب كهف و ساختمان بر قبور آنان

آنگاه كه سرگذشت اصحاب كهف پس از سيصد و اندي سال بر مردم كشف شد، همه مردم آن منطقه دور غار آنان را فراگرفته و به دو گروه تقسيم شدند:
گروهي گفتند:
بر روي قبر، بناي يادبودي بسازيم و آرامگاه آنان را با اين بنا گرامي بداريم.
گروهي ديگر گفتند:
بر روي غاري كه اجساد آنان در آن نهفته است، مسجد بسازيم.
قرآن اين حقيقت را چنين بيان مي‌كند:
فقالواابنوا عليهم بنيانا ربهم اعلم بهم قال‌الذين غلبوا علي امرهم لنتخذن عليهم مسجدا، كهف /21

از اين آيه استفاده مي‌شود كه در آن زمان هم، بنا بر روي قبر امري رايج بود و هم مسجد سازي روي قبر،
چيزي كه هست نظريه نخست مربوط به غير مومنين و
نظريه دوم، مربوط به موحدان بوده است.

گواه بر اين‌كه پيشنهاد دوم از آن موحدان بوده است، تاريخ معروفي است كه درباره زندگاني اصحاب كهف در كتب تفسير و تاريخ موجود است و آن اين‌كه آنان وقتي از خواب بيدار شدند، فردي را روانه شهر كردند، و او وضع شهر را دگرگون ديد و گرايش‌هاي مردم به مسيح رامشاهده كرد و تعجب كرد كه چگونه اين شهر كه مركز مشركان بود، بلكه وجود موحدان در آن غير قانوني به‌شمار مي‌رفت به چنين حالت و وضعي درآمده است، گويا براي تبيين يك چنين دگرگوني در اوضاع ديني مي‌فرمايد: قال‌الذين غلبوا علي امرهم ...، يعني كساني كه بر گروه نخست پيروز شده بودند و مقصود اين است كه از نظر فكر و انديشه و ايدئولوژي پيروز شده بودند نه از نظر سياسي، و پيشنهاد مسجدسازي گواه بر اين است كه پيشنهاد دهندگان مردم متدين بودند و از اين نظر، بر گروه ديگر غلبه كرده بودند، نه اين‌كه اهل قدرت و سلطه بودند تا گفته شود: گفتار چنين گروه، شايسته پيروزي نيست.
بنابراين آيه از دو جهت مي‌تواند سند ما باشد: الف- از اين‌كه قرآن بنا بر مدفن اصحاب كهف را از زبان گروهي نقل مي‌كند، بدون اين‌كه آن را نقد كند، واين خود نشانه مشروع بودن آن است. زيرا در غير اين‌صورت، آن را نقد مي‌كرد. شما اگر به آيات قرآن نظري بيفكنيد آنجا كه گفتاري را از ديگران نقل مي‌كند، در صورت غير صحيح بودن به نقد آن مي‌پردازد مگر اين‌كه بي‌پايگي آن روشن باشد- مثلا‌فرعون به هنگام غرق شدن در امواج دريا اظهار ايمان كرد و گفت: آمنت انّه لا‌اله الا‌‌الذي آمنت به بنوا اسرائيل و انا من المسلمين، يونس / 90
من ايمان آوردم كه خدايي جز آن‌كه بني اسرائيل به او ايمان آورده‌اند،‌نيست و من از مسلمانان هستم. قرآن براي اين‌كه ديگران نپندارند كه ايمان در چنين لحظاي نافع و سودمند است، فورا نقد مي‌كند و مي‌فرمايد: الا‌ن وقد عصيت من قبل و كنت من‌المفسدين، يونس/91
(آيا اكنون <ايمان آورده‌اي> در حالي كه در گذشته عصيان كردي و از مفسدان بودي). ب- قرآن، اين ديدگاه (بناي بر قبور به صورت مسجدسازي) را از جمعيت پيروز بر مشركان نقل مي‌كند، و اين خود حاكي از آن است كه اين گروه چنين پيشنهادي را به عنوان حكم شريعت خود مطرح مي‌كردند و همگي مي‌دانيم كه شرايع سماوي از نظر اصول و قواعد كلي يكسانند و اختلا‌ف، در كيفيت‌ها و جزئيات است از اين جهت فقها مي‌گويند احكام ثابت در شرايع پيشين براي ما حجت است، مگر اين‌كه دليل محكمي بر منسوخ شدن آن داشته باشيم.

آيت الله سبحاني
هفته‌نامه افق حوزه

هیچ نظری موجود نیست: